تاريخچه ظهور چاپخانه ها (قسمت اول)

 

“انقلاب چاپ” و ظهور چاپخانه رویدادی است که به لحاظ اهميت، هيچ رويدادي مطابق آن در تاریخ بشر وجود ندارد.

امروزه حتی در عصر الکترونیک ، تصور دنیایی بدون کلمه چاپی کار سختی است. با این وجود، آنچه ميان “انقلاب چاپی” و انقلاب به معناي كلاسيك آن مانند انقلاب روسیه (1917) و فرانسه (1789) با هم مشترک هستند، به اندازه مقیاس تأثیر آنها قابل اندازه گيري است. این مقاله به دنبال ارزیابی ویژگی های “انقلاب چاپ” در متن اصلاح و ظهور علم مدرن است. این کار با یک معرفی مختصر درباره ویژگی های “انقلاب چاپ” آغاز می شود. پس از این بحثی خواهد شد كه پیرامون ادبیات موجود در مورد كلمه “انقلاب” صورت گرفته است كه مجموعه معیارهای كافی از آن به دست می آید. این معیارها بعداً به عنوان معیاری مورد استفاده قرار می گیرند که مي توان خصوصیات “انقلاب چاپ” را با استفاده از شواهد ارائه شده سنجيد. امیدوارم بتوانيم با نگاهی گذشته نگر به دو واقعه مهم پس از “انقلاب چاپ” ، اثربخشی “انقلاب چاپ” را با درجه یقین اثبات كنيم. متعاقباً تأثیر «انقلاب چاپی» بر انقلاب های دیگر و اینكه آیا این شرط، شرط لازم برای انقلاب در آینده است را نيز بررسی خواهم كرد. این مقاله با ارزیابی اینکه کدام یک از ویژگی های “انقلاب” بیشتر از “انقلاب چاپ” اعمال می شود، به پایان خواهد رسيد و در ادامه مختصراً درباره انتقادات از این مفهوم که توسط آیزنشتاین ارائه شده است ، بحث خواهیم کرد.

اواخر قرن پانزدهم اروپا شاهد تغییر چشمگیر نحوه تکثیر متون بود. پيش از اختراع چاپخانه، تولید نسخه دستنوشته، روندی آهسته و به طرز باورنکردنی زمان بر داشت. مرد (2002) زمان هایی را يادآور مي شودکه برای توليد یک نسخه 2727 صفحه ای دو کتیبه پنج سال زمان نياز بود. مانند هر انسانی ، یک کاتب نیز مستعد خطا بود و از آنجا که متن ها کپی می شدند، این بدان معنی بود که خطاها دوباره و دوباره کپی می شوند. اختراع چاپخانه گوتنبرگ در حدود سال 1440 نقطه عطفی در تاریخ تمدن بشری به حساب مي آيد. اگرچه پیش از این، چاپ با بلوک های چوبی وجود داشت، اما این امکان ویرایش و تصحیح یک متن در هر نسخه بود که باعث شد اختراع گوتنبرگ بسیار مهم باشد. او همچنین این امکان را فراهم کرد که تعداد زیادی نسخه یکنواخت تولید شود. گسترش این فناوری از ماینز به تمام نقاط قاره به سرعت اتفاق افتاد و البته انگيزه اين گسترش سريع سود اقتصادي آن بود و نه تلاشی برای گسترش فرهنگ. به تدريج مطبوعات به صورت متوالی در کلن (1464)، بازل (1466)، رم (1467)، ونیز (1469)، لندن (1480) و استکهلم (1483) که مراکز تجارت بین المللی در آن زمان بودند تأسیس شدند. گوتنبرگ “پایه های تبلیغات مدرن را پایه گذاری کرد … .. که به تولید انبوه واحدهای قابل چاپ انجاميد.” ااهمیت اختراع وی برای تمدن بشری غیرقابل انکار است و یکی از میراث ماندگار در تمدن بشر به حساب مي آيد. با این حال ، آنچه هنوز برای بحث باقی می ماند ، ویژگی های انقلابی «انقلاب چاپی» است.
انقلاب چيست؟
هرگونه بحث در مورد چگونگی وقایع انقلابی ، نیاز به تعریف مناسب از کلمه “انقلاب” دارد. با این وجود، ساختن یک تعریف کار دشواری است، زیرا تعداد تلاشهاي متععدي براي برای انجام این کار رخ داده است. در مورد آنچه که انقلاب به معنای واقعی آن است، اجماع کمی وجود دارد. با وجود این عدم توافق، برخی از کلمات در تعاریف بيشتر تكرار شده اند؛ مانند “خشونت” ، “مختصر” و “موفقیت”. بحث کامل درباره تعاریف مختلف، خارج از محدوده این مقاله است، اگرچه ذکر مختصر در مورد برخی از ایده ها برای شکل دادن به پاسخ به سؤال مهم است. آیزنشتاین مباحث مربوط به استفاده از کلمه “انقلاب” را در زمینه چاپ برجسته و استدلال می کند که در واقع دو کاربرد متفاوت از این کلمه به عنوان یک مفهوم فراگیر وجود دارد. اولین مورد این است که به طور گسترده آنچه در این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت و آنچه بیشتر مورخان از این اصطلاح استفاده می کنند مبني بر مجموعه اي مداوم از پايداري قابل توجه شروط زمانبر است. دوم “یک روند تجمعی طولانی مدت، غیرقابل برگشتبا جلوه هایی است که هرچه طولانی تر می شوند”. او از انقلاب صنعتی به عنوان نمونه ای از این احساس ترسیم شده به معناي “انقلاب” یاد می کند. تعاریف متعارف و ثانویه هم معیارهای خود را با “انقلاب چاپ” تحقق بخشیده اند. در وهله اول ، سرعت تغییر، ماهیت انقلابی «انقلاب چاپی» را نشان می دهد. اين مسئله آنجا نمايش داده مي شود که یک ماشین نوآورانه جدید در ماینز ساخته شد و که در یک زمان کوتاه از زمان شروع در بسياري از مناطق مورد استفاده قرار گرفت. “تا سالهای 1490 هرکدام از ایالت های بزرگ دارای یک مرکز نشر مهم و برخی از آنها چندین مركز نشر و انتشار مهم داشتند. به همین ترتیب تا سال 1480 ، 122 شهر در اروپای غربی دارای چاپخانه بودند. سرعت و وسعت گسترش فنآوری و به طور خاص جایگزیني نسخه برداری دستی با چاپ به عنوان اصلی ترین روش تولید کتاب، برای آیزنشتاین کافی است که “توسعه چاپ” را انقلاب در نظر بگیرد. کلمه ای که بیشتر مورخان از آن استفاده می کنند. توجیهی برای “انقلاب چاپی” نوعی استفاده دوم از این کلمه بر اساس طول عمر آن است. خروجی 500 سال چاپ به همراه هزاره دست نویس و گسترش دانش ، برگشت ناپذیری و طول روند آنرا نشان می دهد. در واقع ، این فرایندی است که هنوز به سرانجام نرسیده است. این مسئله نکته مهم دیگری را نيز مطرح می کند. آیا اگر این روند، پایاني غیرقابل توصیف داشته باشد می تواند یک انقلاب باشد؟
به راحتی می توان فرض کرد که وقتی از اکثریت مردم خواسته می شود “انقلاب” را تعریف کنند ، تعريف آنها شامل مفهوم خشونت می شود. تصاویر بدون تردد در فرانسه و نبردهای خیابانی در روسیه بدون شک در این امر نقش دارد. فردریش (1966) انقلاب را “سرنگونی ناگهانی و خشونت آمیز یک نظم سیاسی تأسیس شده” تعریف می کند. این امر به طور مرتب درمورد موارد “کلاسیک” صادق است اما نه “انقلاب چاپ”، جایی که طرف متضرر یک نهاد سیاسی نبود، بلکه نویسندگی با دست بود. به همین ترتیب، اگرچه افراطی تر است، آرنت (1965) اظهار داشت كه جنگ و انقلاب با هم مرتبط هستند، تا آنجا كه می گویند “انقلاب ها … حتی در خارج از حوزه خشونت قابل تصور نیستند”. هم این تعاریف و هم استفاده از کلمه “خشونت” در تلاش برای توضیح انقلابی غیر سیاسی و تکنولوژیکی کافی نیست. ترجیح این است که از ایده خشونت و از ایده ضمنی “تخریب” استفاده کنید که در آن تصرف “قدرت اقتصادی و سیاسی گروه اقتصادی حاكم سابق را نابود می کند.” رژیم “. این همچنین نشان می دهد که یک انقلاب عنصر جایگزینی دارد. یک انقلاب فقط به دنبال سرنگونی و از بین بردن آنچه در حال حاضر وجود دارد نیست، بلکه نظمي جدید را نیز جایگزین می کند. سرعت و عمق تغییر ناشی از “انقلاب” نیز تعاریفی مکرر دارد. نویمان (1949) “انقلاب” را به عنوان “تحول اساسی تغییر می دهد … نشان می دهد که شکاف بزرگی در استمرار توسعه وجود دارد”. او همچنین بین “انقلاب” و “تکامل” تفاوت قاطعی قائل می شود، جایی که اولی چنین جدایی بنیادی و دومی تحول پایدار در چارچوب نهادی موجود است. انقلاب ها را می توان فقط تسریع و تبلور روند تکامل دانست. به همین ترتیب جوهری (1987) “انقلاب” را اساساً به معنای “تحول ناگهانی، اساسی و بنيادي” می داند. كروبر (1996) “انقلاب” را “همه خواسته ها، پيشنهادها و تلاش ها براي تحول اساسي” تعريف مي كند. پس از آغاز فرآیندهای انقلابی، ممکن است دوباره بخش هایی از فرهنگ، جامعه و روابط مختلف بین مردم شکل بگیرد. انقلاب ها حاکی از تغییر شدید و اساسی است. استفاده از کلمه رادیکال همچنین دلالت بر عنصر سرعت در وقایع دارد. این سرعت تغییر است که “انقلاب” را از دیگر ایده های تغییر مانند “اصلاح” و “شورش” جدا می کند.
ویژگی برجسته نهایی تعاریف “انقلاب” این است که روند باید موفقیت آمیز باشد و این موفقیت در جایی است که “یک جنبش یک رژیم را سرنگون می کند”. تمام تعاریفی که در بالا در نظر گرفته شد حاکی از این است که انقلاب با تحقق اهداف جنبش بدست آمده خاتمه می یابد. این واقعیت از طریق تاریخ نگاری شورش ها و انقلاب مشهود است. این شانس نیست که این قیام ناکام در ایرلند را به نام “شورش” در سال 1798 نامگذاری کرده است ، بلکه این اقدام در سیزده مستعمره انگلیس در آمریکا “انقلاب” آمریکایی است. برای اینکه “انقلاب چاپی” موفقیت آمیز تلقی شود ، باید یک ارتباط برقرار و مفید باقی بماند.
تعریفی که در این مقاله استفاده خواهم کرد ترکیبی از تعاریف قبلی است که مورد بحث قرار گرفته است. اگرچه بیشتر آنها برای اشاره به تغییرات سیاسی و اجتماعی طراحی شده اند اما عناصری دارند که می توانند به حوادث غیر سیاسی منتقل شوند. برای اینکه “انقلاب چاپی” به نام انقلاب یا انقلابی خوانده شود باید آنچه را که قبلاً هنجار بود از بین ببرد و جایگزین کند ، حاوی حس تغییر و تحول بنیادین در یک فاصله زمانی کوتاه و مفید و موفق باشد. این معیارهایی است که خصوصیات انقلابی «انقلاب چاپی» در بقیه این مقاله سنجیده می شود.
منبع: https://www.ukessays.com/
ترجمه: سارا ساعتي

 

 

 

 

از تاريخچه چاپ چه مي دانيد؟

در اين مطلب شما از تاريخچه چاپ از سال 1450 و  بلوك هاي چوبي گرفته تا چاپ هاي پيشرفته امروزي به طور خلاصه آگاه مي شويد.

 

يوهانس گوتنبرگ ایده چاپ از بلوک های چوبی متحرک را بین سالهای 1450 و 1460 در شهر ماینز در آلمان ایجاد کرد. انتقال تصویر توسط تصور یک هنرمند ريشه بسیار باستانی دارد. این روش در تمدن های مصر و بابل دنبال نيز دنبال شده است.

اما مي توان بر اساس مشاهدات پيش بيني كرد كه چاپ احتمالاً در اوایل قرن هفتم در چین اختراع شده است. کتاب ها در اروپای غربی پيش از دوره گوتنبرگ مورد استفاده قرار می گرفتند ، اما فقط به عنوان دست نوشته ها. در هند نیز آثار ادبی بزرگی با دست روی برگ های نخل نوشته مي شده اند. دکتر A.V. سامانتا آایر، يكي از محققان معروفي است كه ویرایش برخی از متون قديمي تامیل”” که روی برگ های نخل نوشته شده بود، را برعهده داشت و آنها را به صورت کتاب بیرون آورد. در حال حاضر اين نسخه های خطی در برگ های نخل، در بسیاری از کتابخانه های قدیمی و تاریخی به نمایش گذاشته شده است.

پس از اختراع چاپ و گسترش آن در مدت زمان كوتاهی چاپ كتاب ها در چاپخانه اي در ونیز به اوج خود رسید. در سال 1409 ، ناشري به نام آلدوس كتاب هایی با حروف زیبا منتشر كرد. این کتاب ها با یک ترازوی زیبا از حروف سیاه و سفید در صفحه بود كه آثار هنري به حساب مي آمد.

انقلاب در هنر چاپ، سبب شده تا میلیون ها کتاب گرانبها را در دسترس ما قرار داده است. کتاب ها ایده هایی را با ما در میان می گذارند. آنها به ما آموزش می دهند. کتاب هایی که توسط نویسندگان بزرگ گذشته نوشته شده ، ادبیاتی جاودانه است. کتاب ها حاوی تاریخ میراث فرهنگی ما هستند.

اکنون رایانه ها فناوری اطلاعات را متحول کرده اند. چاپ لیزری بالاترین دستاورد در چاپ است. چاپ پيش از اين به صورت دستی انجام مي شد و  انواع آن داراي زحمت فراواني بود. در این عصر ديجيتال، بايد روزنامه ها و مجلات در کمترین زمان چاپ شوند. دستگاه های عظیمی وجود دارند که تعداد بسیار زیادی از نسخه های یک روزنامه را در یک ساعت چاپ مي كنند. روزنامه ها یا مجلات توسط ون و قطار یا هواپیما به نقاط دور ارسال می شوند. روزنامه ای مانند “هندو” یا “هندی اکسپرس” همزمان در چندین مرکز چاپ می شود. این یک انقلاب بزرگ در فناوری چاپ است.

نويسنده: سارا ساعتي

 

تاريخچه کاغذ

قبل از اختراع کاغذ ، انسان ها از سنگ، ورقه هاي خاک رس، پاپيروس و يا پوست براي نوشتن و ثبت منابع استفاده مي نموده اند. در حدود 2400 سال قبل از ميلاد، مصريان باستان نخستين نوع کاغذ را، با روي هم قرار دادن و فشردن لايه هاي نازک ساقه گياه پاپيروس به يکديگر تهيه کردند و روي آن مي نوشتند.

اما تاريخ نويسان اختراع هنر کاغذ سازي را به چيني ها نسبت مي دهند. تاريخ دقيق اين اختراع مشخص نبوده ولي اغلب آن را به حدود 105 ميلادي ثبت مي کنند زيرا در اين سال ساخت کاغذ به طور رسمي بوسيله تسايلون مخترع کاغذ به امپراطور چين گزارش شد. در آن زمان از پوست داخلي يک نوع درخت توت و ساقه ي ني استفاده مي شد.
روش ساخت آنها به اين صورت بود که ساقه ي ني را به صورت دسته بندي شده داخل آب و گل مي انداختند سپس به قطعات کوچک تقسيم کرده و مي کوبيدند، پس از آن داخل واني مي ريختند و يک قالب توري از آن در مي آوردند که روي اين طوري لايه اي از الياف جمع مي شد، پس از آن، روي يک سطح داغ مي انداختند و خشک مي کردند و در حال خشک شدن اتو مي کردند تا صاف شود سپس در داخل چسب مي انداختند. امروزه نيز کاغذ را به اين شکل توليد مي کنند، با اين تفاوت که قالب و ظرفيت توليد آن تغيير کرده است.

چيني ها کاغذ سازي را ابداع کردند و در قرن ششم اولين کارخانه کاغذ سازي را در سمرقند احداث کردند.(در آن زمان شهر سمرقند شهر صنعتي آن منطقه بود.) در سال 704 ميلادي سمرقند به دست مسلمانان تسخيرشد وبدين ترتيب مسلمانان هنر ساخت کاغذ را از چيني ها آموختند. اما کماکان چيني ها تحت حراست مسلمانان درآنجا کاغذ مي ساختند تا اين که در سال 1975 ميلادي تعدادي کارگر چيني را از سمرقند به بغداد بردند و يک کارخانه کاغذ در بغداد احداث کردند. کاري که مسلمانان در توسعه صنعت کاغذ کردند اين است که به جاي ني از پارچه کهنه براي توليد کاغذ استفاده کردند و به مدت 500 سال تحت حفاطت و حراست دولتي اين کارخانه در حال فعاليت بود تا اين که در قرن 12 هنر کاغذ سازي از فلسطين وسوريه به اروپا انتقال يافت. در قرن دوازدهم جنگ هاي صليبي به وقوع پيوست و هنر کاغذ سازي توسط کارگران ابتدا به اسپانيا منتقل شد. اسپانيايي ها براي خرد کردن و کوبيدن از آسياب ابي استفاده کردند و به جاي توري حصيري از توري فلزي استفاده کردند. سپس از اسپانيا به فرانسه، ايتاليا، هلند و … انتقال پيدا کرد. در ان زمان هلندي ها دستگاهي به نام کوبنده هلندر اختراع کردند. سپس ايتاليايي ها هنر(چاپ) علامت هاي پنهاني در داخل کاغذ را اختراع کردند. آلماني- ها (کورنبرگ) دستگاه چاپ را اختراع کردند و دستگاه چاپ باعث پيشرفت صنعت کاغذ سازي در جهان شد. انگليسي ها آخرين کشوري بودند که هنر کاغذ سازي را ياد گرفتند.

در تمام اين سالها کاغذ به صورت دستي ساخته مي شد تا اين که در سال 1998 يک شاگرد چاپ خانه به نام لوئيس رابرت موفق به ساخت ماشيني شد که مي توانست کاغذ هايي به طول 15-12 متر بسازد اما به دليل اين که او امکانات مالي نداشت اختراع خودش را به کارخانه دار فرانسوي فروخت و اين کارخانه دار فرانسوي به لندن رفت و در آنجا با دو برادر به نام هاي فورد و رينر آشنا شد، آنها هم به اين ماشين علاقه مند شدند و روي آن سرمايه گذاري کردند.
در سال 1704 اولين ماشين کاغذ سازي ساخته شد و به ياد اين دو برادر اسم اين ماشين رافورد رينرگذاشتند.

منبع: سايت چوب و كاغذ