روزهاي ابتداي جواني ما در سال 1381 با اميد و انگيزه فراوان به تهيه مقدمات تولد شركتي در حوزه چاپ و بسته بندي گذشت كه به خاطر تشابه اسم كوچك مان “چاپ و بسته بندي پيام رسان فردا ” نام گرفت. از آن سال-ها تا امروز كه ما كم كم وارد روزهاي ميانسالي مي شويم و شركت مان روزهاي ابتداي جوانيش را مي گذراند؛ سختي ها و مشقات فراواني را از سر گذرانده ايم. دوره هاي مختلف تحريم در دهه هاي 80 و 90 و پرش هاي قهرمانانه قيمت ارز در اين سال ها، براي چاپخانه دارها معنايي جز گران و ناياب شدن كاغذ و قوا، موانع عديده واردات ماشين آلات و تجهيزات چاپ و هزار و يك مشكل ديگر نداشته است. سياست گذاري هاي غلط در زمينه چاپ و نشر و سنگ اندازي هاي روز به روز در جهت صادرات را هم اگر بر اينها اضافه كنيم، ملغمه اي حاصل مي شود كه خودمان هم متعجب از روزگار رفته بايد بگوييم ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود.
با همه ي اين احوال آنچه ما را از تلاش و كوشش نااميد نمي كند دو چيز است؛ عشق به خاك مهين مان كه در همه تاريخ و پرفراز و نشيبش استوار ايستاده است و اعتقاد و ايمان به آنچه كه هدفمان از تولد شركت”چاپ و بسته بندي پيام رسان فردا ” بوده است و امروز همچون جواني رعنا در راستاي آن هدف در حركت است. هدفي كه در خلاقيت و تمايز تعريف مي شود و تلاش شده هميشه سرلوحه كارمان باشد.
با اميد به فردايي بهتر كه بامداد بزرگ خوش گفته است “نوميد مردمان را معادي مقدر نيست”.

 

پيام آزادي
پيام چمن رخ